سردارشهیدابراهیم همت

 

 

وقتی به خانه می آمد،من دیگرحق نداشتم کارکنم .بچه راعوض می کرد ،شیربرایش درست می کرد .سفره رامی انداخت وجمع می کرد .پابه پای من می نشست .لباس هارامی شست ،پهن می کرد،خشک می کردوجمع می کرد .آنقدرمحبت به پای زندگی می ریخت که همیشه به اومی گفتم :درسته که کم می آیی خانه،ولی من تامحبت های توراجمع کنم ،برای یکماه دیگروقت دارم .نگاهم می کردومی گفت:توبیش ترازاینهابه گردن من حق داری.

ازهمسرشهیدهمت.

موضوعات: شهیدان زنده اند  لینک ثابت



[دوشنبه 1396-10-04] [ 10:38:00 ب.ظ ]