پنجره زيباست اگر بگذارند                  چشم مخصوص تماشاست اگر بگذرند

مناز اظهار نظرهاي دلم  فهميدم           عشق هم صاحب فتواست اگر بگذارند

 

         اينا علقمه علمدار خميني .حاج حسين خرازي .اينجا همان جايي است كه دست حيسن خرازي فرمانده پيروز لشكر 14  از تنش جدا  شد . اينجا همان جايي است كه سر نا زنين

        حاج ابراهيم همت  سردار خيبر از تنش جدا شد .ايجا همان جايي است كه مهدي باكري وقتي رد مي شد ..

       شب عمليات ديد جنازه ي برادرش حميد باكري افتاده .رد شد و رفت .هرچه فرياد زدند اقا مهدي جنازه ي حميد رو برگردون .گوش نكرد اخر در مقابل اسرار فرمانده . پشت بيسيم

       جواب داد اينايي كه اينجا افتادن همه حميد باكري هستند  كدوم رو بر گردونم  ..


        خواهر باكري مي گه ما سه تا برادر داشتيم كه هر سه تا شون شهيد شدندن و هيچ كدوم جنازه هاشون به ما نرسيد  .

 1 علي باكري : كه زمان طاغوت سواك شاه علي ما رو دستگير كرد وتكه تكه كرد و هيچي از جنازش رو به ماندادن

2 :داداش حميد مارو هم كه اقا مهدي تو خيبر جاگذاشت ورفت ..

3 :خود اقا مهدي كهم تو وصيت نامشون نوشته بودن .(خدايا از تو ميخواهم  وقتي كشته مي شوم جسدم پيدا نشود تا من يه وجب از خاك اين دنيارو اشغال نكنم .)

تو عمليات بعديافتاد تو دجله و جنازش رو اب برد .وهيچ كدوم از سه برادر بر نگشتند …

 

   

                                                             اللهم الرزقنا توفيق الشهادت

موضوعات: شهدا, شهيد مهدي باكري  لینک ثابت



[یکشنبه 1395-08-02] [ 10:06:00 ب.ظ ]