شب های بی قراری
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        








جستجو





  شهید محمد رضا تورجی زاده   ...

بسم الله الرحمن الرحیم 

مرتب برای خانواده نامه می فرستاد .در این نامه ها همیشه به ما نصیحت میکرد . وشفارش های او بیشتر درمورد نماز و حجاب و… بود

اما این بار یک جمله دیگر به نامه اش اضافه کرده بود .محمد از ما تقاضایی داشت!

 

نوشته بود :اگر دختر خوب ومناسبی برای من پیدا کردید من حرفی برای ازدواج ندارم ! به شرطی که مانع جبهه رفتن من نشود .

من تا زمانی که جنگ ادامه داشته باشد و تا زمانیکه ولی فقیه زمان بگوید در جبهه خواهم ماند .

تکاپوی خانواده اغاز شد. همه بدنبال  دختری مناسب برای محمد بودند .

وقتی به مرخصی امد با او صحبت کردم . گفتم :اگر ازدواج کنی با حضورت را در جبهه کم تر کنی اما او قبول نکرد .

بعد پرسیدم :راستی برای چی به فکر ازدواج افتادی ؟!

بی مقدمه گفت :بخاطر صحبت های حاج اقای گردان . ایشان گفتند :نماز انسان متاهل هفتاد  برابر مجرد است

یا

موضوعات: ازدواج  لینک ثابت



[سه شنبه 1395-08-04] [ 12:12:00 ب.ظ ]





  شهادت   ...

يك  روز روي پل نوي خرمشهر . پشت خط اهن  جواني را ديدم كه پا برهنه بود ويك اسلحه ژ3 به دست داشت . گفتم پسر :كفش ميپوشيدي !نگاهي به من انداخت و محكم  جواب داد :

دشمن اومده خونه ما .اگر اسلحه هم نداشته باشيم بايد با چنگ ودندون مقاومت كنيم وبجنگيم . شما از تهران پاشدي اومدي اين جا .من كه بچه ي اينجام بايد چه كنم ؟! كلام نا فذ او به

جانم نشست . در اسارت. اين خاطره را براي يكي از دوستانم تعريف كردم .اورا  ميشناخت .گفت :او قاسم  بچه خرمشهره . پدرش در مسجد جامع تو غذا پختن كمك مي كرد ومادرش چايي

درست مي كرد يادم امد كه من هم از دست ان مادر چايي خورده بودم . دم در مسجد جامع سماور گذاشته بود و چايي مي داد دست رزمنده ها .

 

من دوسال وخرده اي بعئد از اسارت  در اردو گاه  بين القفسين . دوباره با اين جوان غيور  رودررو شدم و باهم از خاطرات ان روز ها  گفتم . هرچند ديدارمان كوتاه بود ولي همين كه دوباره

تونستم ان دلاور مرد خرمشهري  را ببينم خوشحال بود

 

                                               ان شاالله كه ماهم بتونيم از شهدا درس عبرتي بگيريم

موضوعات: تلخ وشيرين اسارت, دلاور مردان خرمشهر  لینک ثابت



[دوشنبه 1395-08-03] [ 01:01:00 ب.ظ ]





  شهيد مهدي باكري   ...

 

 

 

 

پنجره زيباست اگر بگذارند                  چشم مخصوص تماشاست اگر بگذرند

مناز اظهار نظرهاي دلم  فهميدم           عشق هم صاحب فتواست اگر بگذارند

 

         اينا علقمه علمدار خميني .حاج حسين خرازي .اينجا همان جايي است كه دست حيسن خرازي فرمانده پيروز لشكر 14  از تنش جدا  شد . اينجا همان جايي است كه سر نا زنين

        حاج ابراهيم همت  سردار خيبر از تنش جدا شد .ايجا همان جايي است كه مهدي باكري وقتي رد مي شد ..

       شب عمليات ديد جنازه ي برادرش حميد باكري افتاده .رد شد و رفت .هرچه فرياد زدند اقا مهدي جنازه ي حميد رو برگردون .گوش نكرد اخر در مقابل اسرار فرمانده . پشت بيسيم

       جواب داد اينايي كه اينجا افتادن همه حميد باكري هستند  كدوم رو بر گردونم  ..


        خواهر باكري مي گه ما سه تا برادر داشتيم كه هر سه تا شون شهيد شدندن و هيچ كدوم جنازه هاشون به ما نرسيد  .

 1 علي باكري : كه زمان طاغوت سواك شاه علي ما رو دستگير كرد وتكه تكه كرد و هيچي از جنازش رو به ماندادن

2 :داداش حميد مارو هم كه اقا مهدي تو خيبر جاگذاشت ورفت ..

3 :خود اقا مهدي كهم تو وصيت نامشون نوشته بودن .(خدايا از تو ميخواهم  وقتي كشته مي شوم جسدم پيدا نشود تا من يه وجب از خاك اين دنيارو اشغال نكنم .)

تو عمليات بعديافتاد تو دجله و جنازش رو اب برد .وهيچ كدوم از سه برادر بر نگشتند …

 

   

                                                             اللهم الرزقنا توفيق الشهادت

موضوعات: شهدا, شهيد مهدي باكري  لینک ثابت



[یکشنبه 1395-08-02] [ 10:06:00 ب.ظ ]





  تحولات جهاني در نظام آفرينش به هنگام شهادت سيدالشهدا   ...

 

 

 

 



 

از عجايب عظيم نهضت عاشورا ان كه با شهادت حضرت دگرگوني عظيمي در زمين و اسمان ها رخ داد و تا مدت ها  اثار ان باقي ماند ، كه به اهم اين موارد اشاره مي كنيم

 

1 گريه اسمان وزمين 

2 گريه حيوانات بر امام حسين عليه السلام

3 گريه همه ي افرينش بر سيدالشهدا عليه السلام

4گريه وضجه ي  ملائك در شهادت سيدالشهدا عليه السلام

موضوعات: محرم, عجايب عاشورا  لینک ثابت



[شنبه 1395-08-01] [ 05:23:00 ب.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما